کد خبر: ۱۶۵۰۹۷
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۰ - ۲۱ شهريور ۱۴۰۳
 یادداشت؛ 

 جادویِ نور بر پرده

 محمدرضا حق‌نگهدار کارگردان سینما در یادداشتی نوشت: در تو در توی دالان‌های ذهنی نسل ما، سینما تداعی‌گر لحظات نابی است که در روزگار کنونی کمیاب است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری «شیرازه»، در تو در توی دالان‌های ذهنی نسل ما، سینما تداعی‌گر لحظات نابی است که در روزگار کنونی کمیاب است.

 کمتر از هفت سال داشتم و سینما برایم با فیلم «بازی بزرگان» به کارگردانی زنده‌یاد کامبوزیا پرتوی آغاز شد، به واسطه شغل پدرم در پایگاه هوایی شیراز زندگی می‌کردیم، بعد از ظهرها خانواده‌ها در سالن انتظار سینمای پایگاه جمع می‌شدند و دیداری تازه می‌کردند.

 بچه‌ها هم‌بازی‌های جدید می‌یافتند و همکاران در محیطی خارج از کار، دوستی‌هایشان جانی دوباره می‌گرفت، مدیریت سینما را یکی از بازیگران درخشان عرصۀ نمایش و تلویزیون، «علی حسن‌نژاد رنجبر» بر عهده داشت و تماشای او از نزدیک، برای ما بسیار شگفت‌انگیز بود.

 سینما محلی برای ترمیم زندگی و عواطف انسانی در روزگار پس از جنگ بود و سینمای کودک بسیار رونق داشت، هنوز حال خوش تماشای فیلم «مدرسۀ پیرمردها» و «کلاه قرمزی و پسرخاله» در ذهنم جاری است.

 نوری که از آپارات‌خانه به روی پرده می‌تابید، جهان ما را روشن می‌کرد و با زوایای متفاوتی از زندگی مواجه می‌شدیم، گویی پرده سینما پنجره‌ای به سوی سرزمین رؤیاها بود و فرصتی فراهم می‌کرد به جای صدها شخصیت و در صدها مکان جنس دیگری از زیستن را تجربه کنیم.

 در تاریکی سالن سینما به قهرمانان فیلم‌ها دل ببندیم و چند دیالوگ از آن‌ها را به خاطر بسپاریم و رَدِّ حضورشان تا چند هفته در زندگی روزمره‌مان جاری باشد، شاید علاقه ما برای جمع‌آوری عکس هنرپیشه‌ها و پوستر فیلم‌ها از ثبت و ماندگاری حال خوش تجربه شده در سالن سینما سرچشمه می‌گرفت.

 روزگار سپری می‌شد و جامعه در حال پوست‌اندازی بود، در سال اول دبیرستان بزرگ‌ترین تفریحم فرار از مدرسه و پرسه در سینماهای خیابان زند شیراز بود، سینماهای ایران، پیام، حافظ، فلسطین، آسیا و بهمن با فیلم‌هایی که در سال‌های انتهایی دهۀ هفتاد تولید می‌شد، تجربۀ زیستۀ متفاوتی برای ما رقم زد.

 علاقه به هنر که تا پیش از این محلی برای بروز نداشت، در عرصۀ نمایش‌های مدرسه‌ای رشد کرد و پرسه در خیابان دهنادی برای یافتن نسخه‌های دسته دوم مجلۀ فیلم و گزارش فیلم به تجربه‌های شگفت‌انگیز آن دوران افزوده شد.

 مقابل سینما ایران و سینما بهمن دو نفر عشق فیلم تمام‌عیار، بساط می‌کردند و عکس‌های سیاه و سفید هنرپیشه‌هایی همچون فردین، جمشید هاشم‌پور و ایرج قادری را بسیار منظم در سامسونت چیده بودند و در کنار پوستر فیلم‌های روز، عشق فروشی می‌کردند.

 سال‌ها می‌گذرد و در جان سینما بهمن تیرآهن کاشتند و به امید تجاری‌سازی این محل را به مخروبه‌ای بلااستفاده بدل کرده‌اند، کاربری سینما حافظ تغییر کرد و پارکینگی بی‌قواره جایش را گرفت و مقابل آن به جای صف تماشاگران، دلار فروشان و دلالان شانه به شانه هم ایستاده‌اند.

 به جای قهرمانان مشتی دلقک روی پرده سینما جا خوش کردند و بی‌مایه‌گانی نوکیسه در قامت فعالان فرهنگی، ساحت هنر را به سوی باتلاق ابتذال سوق می‌دهند، اما سبقۀ ایران کهن نشان داده هیچگاه به ابتذال و انفعال تن نمی‌دهد و هر روز جوانه‌هایی از میان دانشکده‌ها و مراکز فرهنگی و هنری در حال روییدن هستند تا بر بال خرد و خیال برای اعتلا و تقویت بنیان‌های فرهنگی ایران عزیز بکوشند.

 استان فارس به عنوان قلب تپنده فرهنگ و هنر سرزمین ما، باری گران بر دوش دارد و باید فرهنگ‌وران و سیاست‌گذاران فرهنگی در کشف و بالندگی ظرفیت‌های فرهنگی این استان پهناور بکوشند و با بازآفرینی مولفه‌های فرهنگی و تاریخی، در تقویت بنیه هویتی نسل جوان گامی مؤثر بردارند.

 روز سینما را به سایر فرهنگ‌وران، هنرمندان و عوامل سخت‌کوش این هنر ارزنده تبریک می‌گویم و امیدوارم با توجه به تحولات چشمگیر تکنولوژی در این عرصه در سال‌های پیش رو، زیر ساخت‌های موردنیاز برای بالندگی این هنر انسان‌ساز فراهم شود.

انتهای خبر/224224
 

نظرات بینندگان